بانوی اردیبهشت

دستنوشته هایِ یک گیاهپزشکِ عاشقِ مداد و نوشتن

بانوی اردیبهشت

دستنوشته هایِ یک گیاهپزشکِ عاشقِ مداد و نوشتن

بانوی اردیبهشت

به نام او که مرا در *اردیبهشت* شروع کرد ...
روحِ من سالهاست که در اون کوچۀ باریک، توی اون خونۀ قدیمی، کنارِ بوته هایِ یاسِ امین الدولۀ آقابزرگ در گوشۀ سمتِ راستِ حیاط جا مونده...




پیوندهای روزانه

۴ مطلب در مرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است


با خنده ای که عکس تو در برگرفته است

دیوار خانه چهره ی دیگر گرفته است

بعد از تو برق شور و شعف را هجوم اشک

از چشم های خسته مادر گرفته است

بی شک شبیه کوچه ی ما، کوچه های عرش

از نام پر شکوه تو زیور گرفته است

حالا منم، کنار تو، اینجا که پر زدی

اینجا که خاک، بوی کبوتر گرفته است...









پ ن: شهید کاظم فرجی نوازانی متولد خرداد ماه 1339 بود. او در کشور ایتالیا در رشته علوم سیاسی تحصیل می کرد، که با شروع هشت سال دفاع مقدس در صفوف رزمندگان اسلام، به لشگر 27 محمد رسول الله پیوست و در عملیات پر افتخار الی بیت المقدس و آزاد سازی خرمشهر در سال 1361 برای همیشه جاودانه شد...

پیکر پاک این شهید بعد از 33 سال به آغوش خانواده همیشه چشم براهش بازگشت...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۴ ، ۱۳:۴۹
نعیمه شکوهی

مگو بدن، ز تن جبهه جان در آوردند
به جای اشک، جگر از نهان در آوردند

وطن پر از گل پرپر شده است و عطرآگین
ز دشت لاله ز بس ارغوان آوردند

شما گروه تفحص به خاک بنویسید
دُر از خزانه این خاک‌دان در آوردند

زمین ز مین پر و اینان ز من سفر کردند
ز آسمان سر از این آستان در آودند...




پ ن:  بعد از  20 فروردین 1372 و پر کشیدن سید شهیدان اهل قلم آقا مرتضی آوینی ، در 20 مرداد 1394 حوزه هنری دوباره گریست...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ مرداد ۹۴ ، ۲۰:۲۹
نعیمه شکوهی

با آمدنت قاعده ی عشق بهم خورد

لیلای تو مجنون شد و مجنون تو لیلا...








پ ن: عجب روزی بود امروز...جای همگی خالی...امروز با اشک چشم و دلی سنگین به استقبال دو عزیز سبکبار رفتیم، دو دسته بسته با بالهای آسمانی...دو ابر اسطوره از قبیله نامیرایان...

دو شهید گمنام غواص عملیات کربلای چهار که قراره برای همیشه فضای حوزه هنری رو با شمیم وجودشون معطر کنند و گره گشای ما باشند در این عرصات سخت و پر فراز و نشیب جهاد فرهنگی...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ مرداد ۹۴ ، ۲۰:۱۳
نعیمه شکوهی

اگر دریا نمی گنجد به کوزه، با چه اعجازی میان چفیه پیچیدند جسم پهلوان ها را !؟

خبر دادند یوسفها به کنعان باز می گردند، ندانستیم با تابوت می آرند آنها را...




پی نوشت: یکی از بهترین و طلایی ترین روزهای زندگیم ! معراج شهدای تهران، هجدهم شهریور ماه 1394

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ مرداد ۹۴ ، ۱۷:۳۰
نعیمه شکوهی