بانوی اردیبهشت

دستنوشته هایِ یک گیاهپزشکِ عاشقِ مداد و نوشتن

بانوی اردیبهشت

دستنوشته هایِ یک گیاهپزشکِ عاشقِ مداد و نوشتن

بانوی اردیبهشت

به نام او که مرا در *اردیبهشت* شروع کرد ...
روحِ من سالهاست که در اون کوچۀ باریک، توی اون خونۀ قدیمی، کنارِ بوته هایِ یاسِ امین الدولۀ آقابزرگ در گوشۀ سمتِ راستِ حیاط جا مونده...




پیوندهای روزانه

خانه ویران پدر و دختر

جمعه, ۴ دی ۱۳۹۴، ۰۸:۰۰ ب.ظ

هوالحلیم

«خانه دختر» فیلمی به کارگردانی شهرام شاه حسینی و نویسندگی پرویز شهبازی است. شاه حسینی پیش از این فیلم های بلند «کلاغ پر»، «زن ها فرشته اند» و «آقای هفت رنگ»  و  فیلم کوتاه «به طعم خاک» را نیز در کارنامه کارگردانی خود دارد، اما «خانه دختر» به لحاظ ایده و داستانی که دستمایه فیلمنامه پرویز شهبازی قرار گرفته، پا را از ساخته های قبلی این کارگردان فراتر می گذارد و وارد عرصه جدی تری می شود. پرویز شهبازی نویسنده این فیلم ، پیش از این آثار زیادی را نویسندگی و کارگردانی کرده است.  دربند (۱۳۹۱)، عیار ۱۴ (۱۳۸۷)، نفس عمیق (۱۳۸۱)، نجوا (۱۳۷۸)، مسافر جنوب (۱۳۷۵) از مهم ترین آثاری است که در کارنامه نویسندگی و کارگردانی وی وجود دارد.

«خانه دختر» داستان دختر دانشجویی  به نام سیمرا (رعنا آزادی ور) است که قرار است با فردی به نام منصور (حامد بهداد)  ازدواج کند. سمیرا در روز ازدواج خود به طرز مشکوکی درمیگذرد. دو تن از  دوستان وی به نام های پریسا (پگاه آهنگرانی) و بهار ( باران کوثری) که به مرگ او بدگمان هستند، سعی در رمز گشایی این حادثه تلخ را دارند.

تم اصلی فیلم در تظاهرات بیرونی و لایه های ظاهری تجاوز به عنف، آن هم به بدترین و کثیف ترین شکل ممکن یعنی تجاوز پدر به دخترش است! همین موضوع چالش بر انگیز و سیاه بعد از اکران فیلم در سی و سومین جشنواره فیلم فجر باعث بوجود آمدن حواشی و اما و اگر های بسیار شد، که در نتیجه موجبات توقیف این فیلم موهن را پدید آورد، همین مسئله باعث شد تا سازنده اثر در مصاحبه های خود با اشاره به تعلیق های فیلم سعی در انکار این  روایت آشکار را داشته باشد، از این رو با اشاره به برخی نکات قابل بیان در فیلم، نشان داده خواهد شد که کارگردان هیچ شبهه ای در مخاطب خود برای طرح مسئله تجاوز پدر به دخترش نگذاشته است!

پدر سمیرا (بابک کریمی) که فردی بسیار تندخو و متعصب است از همان ابتدای روایت سعی دارد مسئله مرگ دخترش را مسکوت نگاه دارد و تلاشی برای فهم و درک ماجرا نمی کند! در بسیاری از صحنه های فیلم اشاره بر پاکدامنی و نجابت سمیرا می شود (مثلاً دوستان همکلاسی وی، تعمیر کار و سرایدار خانه، مدیر تالار عروسی و ...) و  بارها و بارها در فیلم  بر این مسئله تأکید می شود،  پس چرا در نهایت او دست به خودکشی می زند؟ آیا واقعاٌ سمیرا با آن-چه دیگران از او می گویند تفاوت دارد یا حادثه ناگواری در برهه ای از زندگی نجابت وی را خدشه دار کرده است؟! آیا مثلاً این امکان وجود دارد که در گذشته دختر مورد تعرض واقع شده باشد؟ آیا ممکن است در دوران کودکی آسیبی به او رسیده باشد!؟ آیا ممکن است کسی از نزدیکان پدر و یا فامیلی نزدیک به او تجاوز کرده باشد و پدر به همان علت نمی خواهد این مسئله علنی شود؟ انتخاب نام «خانه دختر» خود می تواند طعنه ای باشد، بر این مسئله که اتفاقی در همان خانه محل زندگی برای دختر روی داده است و درواقع همان خانه است که منشأ نگون بختی و تباهی او بوده است، خانه ای که حتی خواهر کوچکتر سمیرا نیز در آن با خیال آسوده زندگی نمی کند و ترسی همیشگی در رفتار و نوع نگاهش موج می زند.

در سکانسی  از فیلم دیده می شود که، پدر بعد ازمرگ سمیرا به سراغ دختر دیگر خود می رود و به پسرکوچکش میگوید: " بروکوچه و بازی کن" پدری که در فیلم  این قدر  سخت­گیر بود وهیچ گاه اجازه نمی داد او بیرون برود، وقتی موقعیت  را برای اجرای نقشه شوم خود فراهم  می بیند، پسر را به دنبال نخود سیاه می فرستد! نماهای کلوزاپ از چهره پدر و به تصویر کشیدن نگاه های هوس آلود او به دخترش که یکی از بی شرمانه ترین سکانس های فیلم است، غیر قابل انکاراست!  در نمایی دیگر پدر به دختر کوچک تر  خود  با تحکم می گوید "صدات در نیاد، مواظب باش حرف زیادی نزنی"  در ادامه می بینیم که خواهر کوچک تر  سمیرا که در فیلم چندان هم موجه به تصویر کشیده نشده و روابطی خارج از شرع و عرف دارد، تصمیم می گیرد با دوستان سمیرا از طریق ایمیل  او تماس بگیرد و آن ها را از حقیقتی شوم با خبر سازد. ا ز نکات بسیار قابل تأمل فیلم این است که مرتضی پدر سمیرا از داماد خود  منصورکه دائم به او اتهام می زند و او را مقصر مرگ دخترش می داند، هیچ شکایتی نمی کند و  برای رد گم کردن و از ترس آبرو سعی دارد تا منزل خود را عوض کند!

 در سکانسی دیگر، وقتی سمیرا با منصور در ماشین تنها می­شوند. منصور می خواهد دست  سمیرا را بگیرد،  اما او حتی روز قبل ازدواجشان  هم اجازه نمی دهد که  نامزدش دستش را بگیرد.  در این جا بر پاکدامنی و اصول گرایی سمیرا کاملاً تآکید می شود و  فرضیه داشتن رابطه دختر ونامزدش، قبل از آن رد می­شود. تا قبل از این صحنه با توجه به این­که در پلان پزشکی قانونی و در آخرین لحظه که برای بار چندم پدر دختر از دامادش در مورد اطمینان از نداشتن رابطه او با دخترش می­پرسد، منصور چیزی را در گوش وی نجوا می کند، که کاملاً تأمل برانگیز است. در صحنه بعدی منصور کاملاً مشتاقانه می خواهد جواب پزشکی قانونی را از پدر سمیرا بگیرد، اما با مخالفت شدید  وی  مواجه می شود! مرتضی دائم دامادش را مسئول مرگ دخترش می داند. از طرفی در همان پلان تنها شدن منصور و سمیرا در ماشین وقتی منصور در مورد روابط پیشین سمیرا از وی سوال می کند. سمیرا در جواب می گوید که "فکر می کردم روابط قبل من برای تو مهم نیست که تا الان ازم درموردش نپرسیدی" ، در دیالوگ بعدی که در ماشین رد و بدل می­شود، سمیرا می­گوید (دست هیچ ""نامحرمی"" به او نخورده است). منصور سوالی را پرسیده که جنبه عمومی دارد و این سوال برای همه یک معنی  دارد که،  آیا سمیرا تا الان با کسی رابطه داشته است یا خیر؟ و  در این جا سمیرا کاملًا هوشمندانه راستش را می­گوید که: تا به حال دست هیچ "نامحرمی" به وی نخورده است، چون پدر و برادر که محرمند! منصور که از طبقه سنتی و متمول جامعه است، در فیلم جوانی شکاک و متعصب معرفی شده، او در دیالوگ هایش به سمیرا تأکید می کند که: " اگر من اصرار کردم که اسرارت را بازگو کنی این مسئله را عنوان نکن". در ادامه فیلم مادر منصور (رویا تیموریان)  و خواهر( بهناز جعفری)که  با ظاهری متدین به تصویر کشیده شده اند، برخوردی ظالمانه و کاملاً توهین آمیز  با سمیرا دارند و  به طرز وحشیانه ای وی را برای تأیید گواهی سلامتش به مطب زنان و اتاق معاینه می برند.

در چند نما بر" آیینه شکسته" که نماد" ناپاکی" است اشاره می شود!  در جایی از فیلم هنگامی که دوستان سمیرا می خواهند از ماشین منصور پیاده شوند، بر آیینه شکسته  اشاره می شود و در سکانسی دیگر، وقتی سمیرا از مطب دکتر زنان می گریزد  و می خواهد در مغازه ای  به منصور تلفن بزند، چهره اش در آیینه شکسته قاب گرفته می شود! با نکاتی که اشاره شد می توان به جرأت ادعا کرد که فیلم با تار و پودی فمینیستی قصد تقابل با سنت و تدین را دارد. مردان فیلم همگی یا مانند پدر سمیرا سیاه هستند و یا مانند منصور خاکستری. همگی یا وحشی و متجاوز هستند یا بی خاصیت و  بی عرضه و این زنان هستند که  همیشه مورد ظلم و تعدی مردان واقع شده و باید خود را از زیر سایه سنگین آنان خلاص کرده و برای احقاق حقوق خود تلاش کنند. 

در فیلم به قطعه شعری اشاره می شود  که سمیرا سروده و دوستانش از منصور می خواهند تا روی قبر او  حک کند. مضمون شعر این است که "وقتی نبض ترانه یخ زد و مرد، ما فقط چه شکوه ها کردیم" . این شعر در جایی دیگر از فیلم نیز توسط دوست پسر دانشگاهی سمیرا در یک تجمع دانشجویی خوانده می شود!

فیلم  درست بر خلاف ادعای کارگردان و سازندگان آن در نماها و دیالوگ های متعدد و کاملا  واضح  مبرهن سعی بر شیر فهم کردن مخاطب خود دارد که" این پدر بوده که به دختر خود تجاوز کرده است"  و این یعنی مطرح کردن سوژه ای بسیار خطرناک و حساس در یک جامعه مسلمان ایرانی! خط قرمز بزرگی مانند "تجاوز به محارم " آن هم از سوی پدر به دختر حتی در سینمای بی پروای غرب نیز  با اما و اگرهای بسیاری مواجه است و آن سینما  هم در پرداختن به آن با احتیاط بسیاری برخورد می کند. با این حال در سینمای جمهوری اسلامی ایران این موضوع موهن  و مدهش که درصد بسیار پایینی را در جامعه و در قشر خاص و قلیلی به خود اختصاص داده  و به هیچ وجه مسئله روز و دغدغه آحاد جامعه نیست به اسم آسیب شناسی اجتماعی و رئالیسم سیاه و چرک، به راحتی دست مایه کارگردانان  ایرانی قرار می گیرد. به جرأت می توان فیلم سینمایی " خانه دختر " را  ادای دینی به فیلم سینمایی موهن "خانه پدری"  (1389) به کارگردانی کیانوش عیاری دانست. هر دو فیلم با نابخردی تمام ایران را به همه جهان، سرزمینی معرفی می­کنند که پدران آن متجاوزان و قاتلان دختران و پاره های تن خود هستند و توهین و تهمتی این گونه گزنده و نابخشودنی که حتی به زبان راندن آن هم بی شرمانه  و  وقیحانه است،  به راحتی روی پرده نقره ای سینمای ایران به تصویر کشیده می شود!

ü     پی نوشت به جهت بودن یا نبودن

ü     پ ن 1: با این که این نقد رو چندین ماه پیش و در حال و هوای پس از جشنواره نوشته بودم. وقتی دیدم پس از این همه مدت مدیران فرهنگی هنوز هم با خودشون درگیر اند که این فیلم باید توقیف بمونه و یا اکران بشه و درک و سوادشون در همین حده که با سانسور یکی دو صحنه از فیلم  میشه آب توبه برسر اون ریخت و پاک و طاهر به خورد مخاطب مظلوم داد، تصمیم گرفتم این تحلیل رو منتشر کنم.

ü     پ ن 2: اینم برای خودش گروتسکیه که پول و هزینه بیت المال رو از سر سواد نم کشیده و کم فهمی خرج ساخت فیلمی به این سیاهی کنی بعدش  از سر استیصال و درماندگی  اونو توقیف کنی و نگذاری اکران بشه و این طوری باعث شهرت و اقبال بیشتر فیلم بشی و آخرشم  از سر ناتوانایی  و سؤمدیریت  وا بدی و فیلم رو رفع توقیف کنی و ...

 


موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۴/۱۰/۰۴
نعیمه شکوهی

نظرات  (۵)

نقد کاملا به جا، ریزبینانه و دقیق بود. دوباره حال بد لحظه پایانی فیلم برایم تداعی شد. لحظه ای که از شدت شرم جرعت برخواستن از روی صندلی سینما را نداشتم.کاش نویسنده ها و کارگردانان سینمای ایران دست از بازسازی ماجراهای درون خانوادگی شان بردارند و این فجایع را به کل جامعه بست ندهند.
مخصوصا وقتی که دیگر امیدی به مسئولین دولتی نداریم.
پاسخ:

سلام

ممنون نظر لطف شماست

دشمن شما شرمنده و کسانی که در هر لباس و جایگاهی به این مملکت خیانت می کنند!

🌷🌹🌸🌻🌼🌷🌺🌹🌸
تحلیلی بسیار خوب و به جا نوشتی دوست عزیزم ، کاش توضیحی هم بابت تحلیل سیاسی سیاهی که پشت این فیلم هست هم بنویسی
پاسخ:

عزیز جان بعضی تحلیل ها قابل انتشار و رسانه ای شدن نیست :)

حضوری در خدمتتون هستم :)

تفاوت نسخه ی جشنواره با نسخه ی اکران شده چیه؟ شما میدونین؟ دو دقیقه کمتره انگار و یه دیالوگ پدر به دختر حذف شده

بیشتر فیلمای ایرانی نقد و تحلیل ندارن فقط میخوان یچی بسازن یه پولی گیرشون بیاد بعدشم تمام توی این دهه کدوم فیلم ماندگار شده  سینمای ایران یک سینمای افسرده با بازیگرانی جراحی پلاستیکی است که مورد تشویق بیگانگان هم شده اون تاثیری که سینمای امروز میتونه بر جامعه یا غرور ملی بذاره به کل از بین رفته  اما راجب این فیلم که خیلی جاها گفته میشه پدر متجاوزه  به نظرم پدر متجاوز نیست شاید سکانس هایی حذف شده باشه  هرچند نشانه های یک پدر نامهربون وجود داره در سکانسی همکلاسیها میگن سمیرا ورزشکار بود پس ممکنه بکارتش رو در ورزش حرفه ای از دست داده یا در سکانس دیگری سمیرا توی ماشین نامزدش  از گفتن حقایق داشتن رابطه قبلی خودداری میکنه اینها به اندازه کافی دلیل بر متجاوز نبودن یا متجاوز بودن پدرش هم نیست ترس از معاینه در وجود همه دختران هست استرسی که میتونه باعث مرگ بشه به نظرم فیلم میخواد بگه این ترس خوب نیست شاید هم این سخت گرفتن قبل از عقد دیگه دوره اش گذشته پیامی که من دریافت کردم این بود  برداشت هرکسی از فیلم میتونه متفاوت باشه

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی