بانوی اردیبهشت

دستنوشته هایِ یک گیاهپزشکِ عاشقِ مداد و نوشتن

بانوی اردیبهشت

دستنوشته هایِ یک گیاهپزشکِ عاشقِ مداد و نوشتن

بانوی اردیبهشت

به نام او که مرا در *اردیبهشت* شروع کرد ...
روحِ من سالهاست که در اون کوچۀ باریک، توی اون خونۀ قدیمی، کنارِ بوته هایِ یاسِ امین الدولۀ آقابزرگ در گوشۀ سمتِ راستِ حیاط جا مونده...




پیوندهای روزانه

رنگارنگ

پنجشنبه, ۳ دی ۱۳۹۴، ۱۱:۳۷ ب.ظ

خوش به حال دوران کودکی مون، که همه دل نگرانی مون کوچیک شدن یا گم شدن مدادای رنگی مون بود و نهایت دل خوشی و شور و شوق مون خریدن جعبه مداد رنگی بیست و چهار رنگ، به جای دوازده رنگ و سی و شش رنگ، به جای بیست و چهار رنگ...



خوش به حال اون دوران که، شناخت و شعورمون از رنگها قد دنیای کوچیک جعبه مداد رنگی بود و از دنیای سیاه و بد رنگ آدم های بوقلمون صفت و زهر تلخ تزویر و بوی تعفن دروغ هیچ درکی نداشتیم...


پی نوشت: وای به روزی که به  همه باورهای خودت در مورد بعضی آدمهای خیلی واقعی شک  کنی!



موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۴/۱۰/۰۳
نعیمه شکوهی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی