بانوی اردیبهشت

دستنوشته هایِ یک گیاهپزشکِ عاشقِ مداد و نوشتن

بانوی اردیبهشت

دستنوشته هایِ یک گیاهپزشکِ عاشقِ مداد و نوشتن

بانوی اردیبهشت

به نام او که مرا در *اردیبهشت* شروع کرد ...
روحِ من سالهاست که در اون کوچۀ باریک، توی اون خونۀ قدیمی، کنارِ بوته هایِ یاسِ امین الدولۀ آقابزرگ در گوشۀ سمتِ راستِ حیاط جا مونده...




پیوندهای روزانه

بی نشانی

شنبه, ۸ شهریور ۱۳۹۳، ۰۵:۴۶ ب.ظ

یا حبیب من لا حبیب له



هر وقت که  از هیاهوی این شهر دودی  و  خاکستری خسته و زنگار گرفته می گردم، به بهشت زهرایی تو پناهنده می شوم و بر سر مزار بی نشانیت می آیم و نمه اشکی میریزم تا روحم را صیقل دهی  و دل طوفانی ام را  آرام کنی و  ذهن درمانده ام را به ساحل امنی برسانی...

من در حریم امن تو  لحظاتی آرام می گیرم، تا لحظه وداع ...

وقتی که زمان رفتن می رسد و از سر ناچاری ناگزیر به ترک قلمرو کبریایی ات و بازگشت به  این شهر دوست نداشتنی می شوم، تنها دلخوشی ام  گوشه چشمی و نیم نگاهی از  سمت توست ...

تو  خود خوب می دانی که چقدر به دستان حمایتگرت محتاجم!

و دلم به بازگشتی دوباره خوش است دوست آسمانی و بی نشانی من ...


                                                                                  

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۳/۰۶/۰۸
نعیمه شکوهی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی