گفتند عصر واقعه آزاد شد فرات
پنجشنبه, ۲۳ آبان ۱۳۹۲، ۰۱:۱۷ ب.ظ
قامت کمان کند که دوتا تیر آخرش
یک دم سپر شوند برای برادرش...
چون تکیه گاه اهل حرم بود و کوه صبر
چشمش گدازه ریخت ولی زیر معجرش...
زینب به پیشواز شهیدان خود نرفت
تا که خدا نکرده مبادا، برادرش...
گفتند عصر واقعه آزاد شد فرات
وقتی گذشته بود دگر آب از سرش
پ ن: بعد از ظهر عاشورا و بارون پاییزی... آسمونی که داره خون گریه می کنه... طاقتم طاق شده ، نفسم تنگ، و تنها زیر لب می گویم: امان از دل زینب...
آدرس نوشت: باغ بالا، بهشت کوچک، مقبره الشهدای شهرک محلاتی
۹۲/۰۸/۲۳