حکمت غریبی است میان سقا و آب... تو این شب بارونی ولادت آقا ابوالفضل(ع) یاد سفر دو سه سال پیشم به کربلا افتادم و اون شب آخری که برای وداع تصمیم گرفتم تا صبح حرم حضرت بمونم... بعد از خداحافظی و دل نکندن از حرم امام حسین (ع) راهی حرم حضرت عباس (ع) شدم. در بدو ورودم به حرم یک دفعه بطری آبی که به عنوان تبرک از داخل صحن امام حسین (ع) برداشته بودم توی کیفم باز شد و مهر و جانماز و کتاب شرح شمع و مفتاحیم رو کاملا خیس کرد! بطری رو سریع از کیفم خارج کردم، ولی نگاهم به باقی مونده آب داخل اون خشک شد و دلم هری ریخت! بد فرمی شرمنده شده بودم، با خودم گفتم خیلی بی چشم و رویی که اومدی تو حرم حضرت عباس و با خودت آب آوردی!
پی نوشت : حیفم اومد به مناسبت امشب عکس کاشی حرم آقا رو براتون نذارم و یه کتاب خوب هم به عنوان عیدی معرفی نکنم.
به حرمت سقا و علمدار و مدافع حرم امام حسین (ع) دعا برای پیروزی و سلامتی مدافعان حرم و ظهور منتقم خون اباعبداله رو فراموش نکنیم...