هر وقت اسفند ماه می رسه بدجوری دلم هوای خرمشهر و فاو و هویزه و … رو می کنه، یاد روزهای پایان سال و عیدها و سیزده به درهایی در طلائیه و خین و هورالعظیم...
سفر به خلیج فارس در این روزهای دلتنگی برای من لطف دیگری داشت. خلیج فارس مثل همیشه آرام و مقتدر بود. از طلوع خورشید کنار آب های آبی نشستم و کتاب "پوتین های مریم" را خواندم؛ کتابی درباره خاطرات زیبا و پر افتخار "مریم امجدی" بانوی شجاع و رزمنده و از مدافعان شهر درباره روزهای حماسه و ایثار خرمشهر. خرمشهری که با قطره قطره خون مردم و یاران امام تا آخرین نفس ایستاد و به خاطر خیانت بنی صدر ملعون و دولتمردان فاسد و مسامحه گرش سقوط کرد و سرانجام با خون یاران امام و ولایت برای همیشه آزاد شد…
خواندن این کتاب کنار آب های آرام سرزمینم چه آرامشی داشت، کنار خلیج فارسی که بوی بهمن شیر و کارون می داد، بوی خون عزیزانی که به آب و باد و خاک پیوستند تا ایران پا بر جا بماند و خلیج فارس همیشه فارسی و ایرانی...
پ ن: بانو مریم امجدی هم مانند بانو سیده زهرا حسینی و دیگران بانوان خرمشهر شجاعانه و زینب گونه در کنار مردان با همه وجود از خرمشهر دفاع کرد و حماسه آفرید.