انسانِ امروز بر یک "فریب عظیم" می زید و بزرگترین نشانه ی این حقیقت آن است که خود از این فریب غافل است؛ می انگارد که آزاد است، امّا از همه ی ادوار حیاتِ خویش دربندتر است؛ می انگارد که فکر روشنی دارد، امّا از همه ی ادوار حیاتِ خویش در ظلمت بیشتری گرفتار است! آزادی در نفی همه ی تعلّقات است؛ جر تعلّق به حقیقت که عین ذات انسان است. وجود انسان در این تعلّق است که معنا می گیرد و بنابراین: آزادی و اختیار انسان "تکلیف" اوست در قبال حقیقت، نه "حقّ" او برای ولنگاری از همه ی تعهّدات ...
سید شهیدان اهل قلم مرتضی آوینی
رستاخیز جان/ مقاله ی ادبیات آزاد یا متعهّد/ انتشارات واحه
پی نوشت: الهی! من از آن روز که در بند توام آزادم...